باشگاه خبری فراساحل: امروزه دستگاههایی چرخه زیست فناوری و ژنتیک کشور را به حرکت در میآورند که تصور ساخت و تولید برخی از آنها حتی تا سالهای اخیر در کشور غیر ممکن مینمود. به گزارش باشگاه خبری فراساحل و به نقل از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری با توجه به تحریمهای یک جانبه از سوی کشورهای غربی، عملا واردات بسیاری از محصولات و دستگاههای پرکاربرد صنعت از جمله حوزه زیستفناوری غیر ممکن شد، اما طی سالهای اخیر و با تلاش دانشمندان ایرانی، دانش تولید این محصول داخل کشور بومی شده و توانستهاند در ساخت این تجهیزات توفیق یافته و با نمونههای خارجی آن رقابت کنند. فرمانتور یا بیوراکتورها دستگاههایی هستند که برای کشت سلولهای میکروبی و جانداران تحت شرایط کنترل شده به منظور استفاده در تولید به کار میروند. بومیسازی فناوری ساخت این دستگاه حائز اهمیت بالایی است زیرا جزو کلیدیترین دستگاهها در گسترش و پیشبرد زیستفناوری محسوب میشود. فرمانتور متشکل از مجموعه دستگاههایی است که از ابتدای انقلاب تحت تحریم قرار گرفتند که باید از مسیرهای غیر رسمی وارد کشور میشدند.
طبیعی است با ورود غیر رسمی این محصولات به کشور، هیچ کدام از نمونههای خارجی این دستگاهها خدمات پس از فروش ندارند. دانشمندان تلاش کردند تا به دانش فنی این دستگاه دست پیدا کنند و پس از چند سال فعالیت مداوم، اولین نمونه از این دستگاه تولید شد. در حال حاضر چندین مرکز پژوهشی و دانشگاهی از این محصول بومی شده استفاده میکنند و این محصول توانسته به لحاظ کیفی با نمونه خارجی برابری کند. فرمانتور از بخشهای مختلفی از جمله مکانیکی، الکترونیکی و .... تشکیل شده است. آن چیزی که یک شرکت را واجد توانایی ساخت یک دستگاه میسازد، داشتن دانش فنی بومی طراحی، ساخت، مونتاژ و تولید انبوه آن است. خوشبختانه بخش عمدهای از تجهیزات فرمانتور در کشور طراحی، تولید و پس از مونتاژ به بازار عرضه میشود و نیازهای کشور را مرتفع میکند.البته فعالیتهای بسیار خوبی در حوزه کمک به شرکتهای دانش بنیان در حوزههای مختلف از جمله شرکتهای حوزه زیستفناوری صورت گرفته است.
اما واقعیت این است که اگر بخواهیم حوزههای فناوری بالا یا به اصطلاح شرکتهای قدرتمندی داشته باشیم که علاوه بر نیازهای داخلی کشور ، بتوانند نیازهای منطقه و بینالمللی را برآورده کنند و حرفی برای گفتن داشته باشند لازم است برنامهریزی هدفمند انجام شود تا شرکتهای محوری شکل بگیرند و این شرکتهای محوری مورد حمایت قرار بگیرند. بسیاری از بخشهای اجرایی کشور به دنبال این هستند شرکتهای دانشبنیان کوچک در حوزه رتبط با ملحثق شدن به همدیگر، شرکتهای بزرگی را تشکیل دهند که این شرکتهای بزرگ قویتر رو به جلو قدم بردارند، وارد بازارهای بینالمللی شوند، درآمد بیشتری کسب کنند و سبد کالایی خود را تکمیل کنند. زیرا یکی از معضلات شرکتهای کوچک تک محصولی بودنشان است که با توجه به محدودیتهای بازار ایران، مشکلاتی برای این شرکتها به وجود میآید و نمیتوانند رویپای خود بایستند. یکی از راهها جهت رفع این نقیصه، بزرگ کردن این شرکتهاست. یک روش برای بزرگ کردن این شرکتها، که هماکنون مورد استفاده قرار میگیرد، تشویق شرکتهای کوچک به ملحق شدن به هم است تا بدین شیوه سبد کالاییشان تکمیل و بزرگ شوند.
به زعم بنده به کارگیری این روش تلفیق و بزرگ کردن شرکتها به شیوه ملحق شدن، در نهایت پاسخگو نیست. یکی از مشکلات رقیب بودن این شرکتها با یکدیگر است. واقعیت این است برخی از شرکتها که اغلب ماهیت کارشان خیلی دانشبنیان نیست، دانش بومی ندارند، در تولید محصول بومی موفق نبودهاند و از کپیکاری و شبیهسازی برای تولید محصول استفاده میکنند، در این شیوه با دیگر شرکتها یکسان وبه این شیوه تلفیق میشوند راه حل این است با ارزیابی تخصصی که از ماهیت، عملکرد و شرکتها انجام میشود، در یک حوزه خاص یک یا نهایتا دو تا سه شرکت که پتانسیل علمی و فناوری خوبی دارند، به دستاوردهای خوبی دست یافتهاند، محصول ان شرکت وارد بازار شده و محصول نشان داده دارای ظرفیتهای لازم از جنبههای مختلف هستند، به عنوان شرکت محوری شناخته شود. سپس از این شرکت خواسته شود دانش فنی تجهیزات دیگری را نیز توسعه دهد. این شرکتها با توجه به تواناییهای خود میتوانند از ظرفیت شرکتهای کوچک بهره ببرند، میتوان در صورت استفاده شرکتهای محوری ظرفیت شرکتهای کوچک، حمایتها و تشویقهایی به دو طرف، یعنی شرکتهای دانشبنیان محوری و کوچک تعلق بگیرد. در این صورت، شرکتهای کوچک نیز نسبت به گسترش عملکرد خود و ارتباط با شرکتهای محوری تشویق و ترغیب میشوند.
این پیشرفت با ایجاد تعیین شرکت محوری و نه ادغام کردن حاصل خواهد شد، زیرا همه شرکتها وزن یکسان ندارند. مساوات عین بیعدالتی است و عدالت هنگامی برقرار خواهد شد که هرچیزی سرجای خودش قرار بگیرد. بنابراین وقتی شرکتی دارای توانایی بالاتری است و دستاوردهای بیشتری دارد با دیگر شرکتها قابل یکسانسازی نیست. وقتی شرکتی را محور قرار دهیم، شرکتهایی ولو با سطح فناوری پایینتر میتوانند بخشی را پشتیبانی کنند شرکت محوری بهتر میتواند از عملکرد و کارایی شرکتها ارزیابی داشته باشد.کارشناسان بزرگوار با استفاده از گزارشات به دست امده از اطلاعات جمعآوری شده و مقایسه با یک سری مقیاسها نسبت به ارزیابی شرکتها اقدام میکنند. در واقع ارزیابی ماهوی روی شرکتها انجام نمیشود و در این ارزیابیها به شکل بیشتر از ماهیت شرکتها توجه میشود. ارزیابی شرکت دانشنیان همانگونه که تعریفش نشان میدهد بیشتر به ماهیت برمیگردد تا به شکل. میتوان شاخصهای شکلی به طور مثال تعداد کارمندان بیمه شده را به عنوان شاخصی برای عموم شرکتها برای اقتصادی شدن و وارد بازار شدن تعریف کنیم، اما برای ارزیابی و تشخیص دانشبنیان بودن یک شرکت به هیچ وجه کاربرد ندارد.
میبایست کمیتههایی تخصصی کار ارزیابی روی شرکتها انجام دهند تا با بررسی تخصصی کارکرد و عملکرد، دانشبنیان آن شرکت را مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهند. شاخصها عموما شکلی است، اما دانشبنیان بودن یک شاخصه ماهیتی است و باید شاخصها ماهیتی تعریف شوند. ستادهای مختلف توسعه فناوری ، به عنوان متولی هر زمینه، این کارگروهها و ارزیابی از شرکتها توسط ستادها انجام شود، این کمیتهها میتوانند زیر کمیتههایی داشته باشند که به شکلی تخصصیتر برای شناسایی ظرفیت شرکتهای دانش بنیان اقدام کند.به طور مثال متخصصان حوزه زیستفناوری در این کمیتهها ماهیت شرکتهای دانش بنیان در حوزه فرمانتور، کیتها و تجهیزات جانبی را به صورت تخصصی ارزیابی کنند. کمکهای حمایتی را به سه شکل به شرکتها ارائه دهد. رده اول این حمایتها میتواند به اختصاص بودجههای مربوط باشد که به طور مستقیم در اختیار ستادهای مختلف توسعه فناوری قرار میگیرد. این اختیار به ستادها تعلق بگیرد که مبالغ پایینتر از یک ملیارد تومان را آسانتر به شرکتها اختصاص دهند.
همچنین یک رده کمک از محل صندوق نوآوری و شکوفایی، میتواند به شرکتهایی اختصاص داده شود که با یک سرمایهگذاری متوسط میتوانند محصولشان را وارد بازار کرده و به فروش برسانند و در صورت تصویب، این مبلغ به صورت وام با دورههای استراحت چند ساله به شرکتها اختصاص یابد. رده سوم از حمایتهای مالی میتواند به سرمایهگذاریهای کلان اختصاص یابد. این حمایت به شرکتهایی که میتوانند بخش قابل توجه و عمدهای از بازار داخلی کشور را پوشش داده یا بازارهای بینالمللی را مدنظر دارد، اختصاص مییابد. قطعاً این نوع سرمایهگذاریها بالغ بر چند ده میلیارد تومان خواهند بود. تخصیص بودجه به این طرحها میتواند با حمایت معاونت فناوری از طریق جذب حمایت هیات دولت باشد، تا ردیف بودجهای تعیین شود، یا از طریق معرفی شرکتها به بانکهای خاصی که این بودجه را در اختیار دارند، تحقق یابد.
طبیعی است با ورود غیر رسمی این محصولات به کشور، هیچ کدام از نمونههای خارجی این دستگاهها خدمات پس از فروش ندارند. دانشمندان تلاش کردند تا به دانش فنی این دستگاه دست پیدا کنند و پس از چند سال فعالیت مداوم، اولین نمونه از این دستگاه تولید شد. در حال حاضر چندین مرکز پژوهشی و دانشگاهی از این محصول بومی شده استفاده میکنند و این محصول توانسته به لحاظ کیفی با نمونه خارجی برابری کند. فرمانتور از بخشهای مختلفی از جمله مکانیکی، الکترونیکی و .... تشکیل شده است. آن چیزی که یک شرکت را واجد توانایی ساخت یک دستگاه میسازد، داشتن دانش فنی بومی طراحی، ساخت، مونتاژ و تولید انبوه آن است. خوشبختانه بخش عمدهای از تجهیزات فرمانتور در کشور طراحی، تولید و پس از مونتاژ به بازار عرضه میشود و نیازهای کشور را مرتفع میکند.البته فعالیتهای بسیار خوبی در حوزه کمک به شرکتهای دانش بنیان در حوزههای مختلف از جمله شرکتهای حوزه زیستفناوری صورت گرفته است.
اما واقعیت این است که اگر بخواهیم حوزههای فناوری بالا یا به اصطلاح شرکتهای قدرتمندی داشته باشیم که علاوه بر نیازهای داخلی کشور ، بتوانند نیازهای منطقه و بینالمللی را برآورده کنند و حرفی برای گفتن داشته باشند لازم است برنامهریزی هدفمند انجام شود تا شرکتهای محوری شکل بگیرند و این شرکتهای محوری مورد حمایت قرار بگیرند. بسیاری از بخشهای اجرایی کشور به دنبال این هستند شرکتهای دانشبنیان کوچک در حوزه رتبط با ملحثق شدن به همدیگر، شرکتهای بزرگی را تشکیل دهند که این شرکتهای بزرگ قویتر رو به جلو قدم بردارند، وارد بازارهای بینالمللی شوند، درآمد بیشتری کسب کنند و سبد کالایی خود را تکمیل کنند. زیرا یکی از معضلات شرکتهای کوچک تک محصولی بودنشان است که با توجه به محدودیتهای بازار ایران، مشکلاتی برای این شرکتها به وجود میآید و نمیتوانند رویپای خود بایستند. یکی از راهها جهت رفع این نقیصه، بزرگ کردن این شرکتهاست. یک روش برای بزرگ کردن این شرکتها، که هماکنون مورد استفاده قرار میگیرد، تشویق شرکتهای کوچک به ملحق شدن به هم است تا بدین شیوه سبد کالاییشان تکمیل و بزرگ شوند.
به زعم بنده به کارگیری این روش تلفیق و بزرگ کردن شرکتها به شیوه ملحق شدن، در نهایت پاسخگو نیست. یکی از مشکلات رقیب بودن این شرکتها با یکدیگر است. واقعیت این است برخی از شرکتها که اغلب ماهیت کارشان خیلی دانشبنیان نیست، دانش بومی ندارند، در تولید محصول بومی موفق نبودهاند و از کپیکاری و شبیهسازی برای تولید محصول استفاده میکنند، در این شیوه با دیگر شرکتها یکسان وبه این شیوه تلفیق میشوند راه حل این است با ارزیابی تخصصی که از ماهیت، عملکرد و شرکتها انجام میشود، در یک حوزه خاص یک یا نهایتا دو تا سه شرکت که پتانسیل علمی و فناوری خوبی دارند، به دستاوردهای خوبی دست یافتهاند، محصول ان شرکت وارد بازار شده و محصول نشان داده دارای ظرفیتهای لازم از جنبههای مختلف هستند، به عنوان شرکت محوری شناخته شود. سپس از این شرکت خواسته شود دانش فنی تجهیزات دیگری را نیز توسعه دهد. این شرکتها با توجه به تواناییهای خود میتوانند از ظرفیت شرکتهای کوچک بهره ببرند، میتوان در صورت استفاده شرکتهای محوری ظرفیت شرکتهای کوچک، حمایتها و تشویقهایی به دو طرف، یعنی شرکتهای دانشبنیان محوری و کوچک تعلق بگیرد. در این صورت، شرکتهای کوچک نیز نسبت به گسترش عملکرد خود و ارتباط با شرکتهای محوری تشویق و ترغیب میشوند.
این پیشرفت با ایجاد تعیین شرکت محوری و نه ادغام کردن حاصل خواهد شد، زیرا همه شرکتها وزن یکسان ندارند. مساوات عین بیعدالتی است و عدالت هنگامی برقرار خواهد شد که هرچیزی سرجای خودش قرار بگیرد. بنابراین وقتی شرکتی دارای توانایی بالاتری است و دستاوردهای بیشتری دارد با دیگر شرکتها قابل یکسانسازی نیست. وقتی شرکتی را محور قرار دهیم، شرکتهایی ولو با سطح فناوری پایینتر میتوانند بخشی را پشتیبانی کنند شرکت محوری بهتر میتواند از عملکرد و کارایی شرکتها ارزیابی داشته باشد.کارشناسان بزرگوار با استفاده از گزارشات به دست امده از اطلاعات جمعآوری شده و مقایسه با یک سری مقیاسها نسبت به ارزیابی شرکتها اقدام میکنند. در واقع ارزیابی ماهوی روی شرکتها انجام نمیشود و در این ارزیابیها به شکل بیشتر از ماهیت شرکتها توجه میشود. ارزیابی شرکت دانشنیان همانگونه که تعریفش نشان میدهد بیشتر به ماهیت برمیگردد تا به شکل. میتوان شاخصهای شکلی به طور مثال تعداد کارمندان بیمه شده را به عنوان شاخصی برای عموم شرکتها برای اقتصادی شدن و وارد بازار شدن تعریف کنیم، اما برای ارزیابی و تشخیص دانشبنیان بودن یک شرکت به هیچ وجه کاربرد ندارد.
میبایست کمیتههایی تخصصی کار ارزیابی روی شرکتها انجام دهند تا با بررسی تخصصی کارکرد و عملکرد، دانشبنیان آن شرکت را مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهند. شاخصها عموما شکلی است، اما دانشبنیان بودن یک شاخصه ماهیتی است و باید شاخصها ماهیتی تعریف شوند. ستادهای مختلف توسعه فناوری ، به عنوان متولی هر زمینه، این کارگروهها و ارزیابی از شرکتها توسط ستادها انجام شود، این کمیتهها میتوانند زیر کمیتههایی داشته باشند که به شکلی تخصصیتر برای شناسایی ظرفیت شرکتهای دانش بنیان اقدام کند.به طور مثال متخصصان حوزه زیستفناوری در این کمیتهها ماهیت شرکتهای دانش بنیان در حوزه فرمانتور، کیتها و تجهیزات جانبی را به صورت تخصصی ارزیابی کنند. کمکهای حمایتی را به سه شکل به شرکتها ارائه دهد. رده اول این حمایتها میتواند به اختصاص بودجههای مربوط باشد که به طور مستقیم در اختیار ستادهای مختلف توسعه فناوری قرار میگیرد. این اختیار به ستادها تعلق بگیرد که مبالغ پایینتر از یک ملیارد تومان را آسانتر به شرکتها اختصاص دهند.
همچنین یک رده کمک از محل صندوق نوآوری و شکوفایی، میتواند به شرکتهایی اختصاص داده شود که با یک سرمایهگذاری متوسط میتوانند محصولشان را وارد بازار کرده و به فروش برسانند و در صورت تصویب، این مبلغ به صورت وام با دورههای استراحت چند ساله به شرکتها اختصاص یابد. رده سوم از حمایتهای مالی میتواند به سرمایهگذاریهای کلان اختصاص یابد. این حمایت به شرکتهایی که میتوانند بخش قابل توجه و عمدهای از بازار داخلی کشور را پوشش داده یا بازارهای بینالمللی را مدنظر دارد، اختصاص مییابد. قطعاً این نوع سرمایهگذاریها بالغ بر چند ده میلیارد تومان خواهند بود. تخصیص بودجه به این طرحها میتواند با حمایت معاونت فناوری از طریق جذب حمایت هیات دولت باشد، تا ردیف بودجهای تعیین شود، یا از طریق معرفی شرکتها به بانکهای خاصی که این بودجه را در اختیار دارند، تحقق یابد.
کد خبر : 176
ارتباط با سردبیر : info@opc.ir